نقش زیباییهای افراطی و تاثیر آن بر روابط زوجین
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۵۰۲۵۲
چند دقیقهای بود که در صفحهای از شبکه اجتماعی یکی از بازیگران هالیوودی مانده بود و آن را بالا پایین میکرد. نوع آرایش، لباسها، ژستها و اندام این بازیگر توجه او را به خود جلب کرده بود. مدتی بود که با همسرش بر سر مسائل فیزیکی و ظاهری مشکل داشتند و او قبل از مراجعه به مشاوره و در ابتدای امر به این فضا مراجعه کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرایش افراطی افراد برای انجام عملهای زیبایی مختلف مخصوصا در بین زوجین نشان از تغییر در سبک زندگی آنان دارد. به گونهای که ظاهر افراد به روز شده، اما باطن آنها به فراموشی سپرده شده است. در هیچ قرنی همچون عصر حاضر، ما شاهد چنین تغییراتی در حوزه زیبایی نبودهایم و در دوره کنونی جراحیهای زیبایی، تناسباندام و تمایل به دستیابی به بهترین ظاهر گسترش پیدا کرده است و از مهمترین معیارهای آن میتوان به تغییر در شکل و ظاهر بینی، رنگ پوست، داشتن اندام لاغر، برجستهسازی لب و گونه و رنگ چشم اشاره کرد. استانداردهایی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در آن نقش بسزایی را ایفا میکنند. بعضی از افراطیگریهای اشخاص در عملهای زیبایی هم ناشی از نارضایتی یکی از زوجین از شریک زندگی خود بوده و هم ریشه در سلامت روان فرد دارد.
بیشتربخوانید
پشت پرده تجارت با جراحی زیباییدور شدن زیبایی از معنای حقیقی خود
فرشته افکاری دکتری علوم تربیتی، مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه درباره نقش استانداردهای زیبایی القا شده از سوی فضای مجازی و تاثیر آن بر روابط بین زوجین میگوید: «در حال حاضر معنای واقعی زیبایی در جامعه ما از تعریف اصلی خود بسیار دور شده است. زیبایی فقط آن چیزی نیست که به ظاهر دیده میشود بلکه زیبایی حقیقی در اخلاق، منش، رفتار و طرز فکر است. اما متاسفانه جامعه ما در حال رفتن به سمتی است که ظواهر جای همه اینها را گرفته است. بسیاری از جراحیهای زیبایی هستند که به منظور اصلاح و رفع نواقص ظاهری انجام میشوند که جنبه درمانی دارند و در این مقوله نمیگنجند.»
«امروزه تبلیغات و کسب درآمد در عملهای جراحی زیبایی، جایگاه خود را در فضای مجازی مخصوصا در بین خانمها ایجاد کرده است. این تبلیغات بر جنبههای صوری و نمایش زیبایی تاکید دارند و افرادی که جذب آن میشوند، بیشتر درگیر تغییرات ظاهری خود میشوند، تا اینکه بخواهند از فکر، دانش، مهارت و تخصص خود استفاده کرده و حداقل کمک را به بهبود شرایط جامعه کنند.»
تعیین استانداردهای زیبایی توسط افراد سودجو
افکاری ضمن بیان این مطلب عنوان میکند: «معمولا افراد سودجو استانداردهای زیبایی موردنظر خود را به صورت اغراق آمیزی تعیین، تعریف و القا میکنند. آنها از قبل اینگونه تبلیغات و زیباییهای کاذب، سودهای کلانی میبرند و در واقع زیبایی را در قالب یک صنعت عرضه میکنند. اگر این بازار پر مخاطب نباشد عملا بازار آنان هم رونقی ندارد، بنابراین تا جایی که میتوانند ظاهری جذاب از آن عرضه میکنند. مردم هم متاسفانه بسیار زود جذب این ظواهر تبلیغاتی میشوند.»
بروز بیماری پس از عملهای زیبایی
این مدرس دانشگاه با اشاره به تاثیرات آن بر روابط زوجین میافزاید: «این موارد از ابتدا در روابط آنها دخیل است. یعنی زوجهای جوان با یک ظاهر فِیکی روبرو شده که در اثر گذشت زمان متوجه پایدار نبودن آن زیباییهای کاذب میشوند. صداقتی که در روز اول وجود نداشته و کم کم در برخورد و تصمیم گیریهای بعدی منجر به این میشود که فرد حس کند با فرد صادقی مواجه نیست و روابطشان را تحت تاثیر قرار میدهد. صورتها و اندام افراد در بسیاری از این عملهای زیبایی دستخوش تغییرات و مشکلات زیادی شده، عوارض و مخاطرات متعددی را به دنبال داشته است.»
تشکیل یک زندگی پایدار در مقابل زیبایی
افکاری معتقد است کسی که واقعا به دنبال تشکیل یک زندگی پایدار باشد، ظاهر آنقدر برایش مهم نیست که فرد مقابل را مجاب به تغییرات در ظاهر خود کند. او تاکید میکند: «این درخواستها نشان از فکر بسته و محدود اینگونه افراد دارد و نشان دهنده آن است که قضاوتهای ایشان در ظاهر افراد نهفته است. این طرز فکر نه فقط در خصوص این موضوع بلکه در سایر ابعاد زندگی آنها نیز قابل مشاهده است. ظاهربینی موجب میشود فرد نتواند در زندگی خود موفقیت چندانی به دست آورد.»
رفتارهای افراطیگری در زیبایی
افکاری همچنین میگوید: «وقتی که زوجین آلوده این روند شوند، خود را در معرض مقایسه با سایر افراد قرار میدهند. این در واقع یک نوعی از اعتیاد است. همانگونه که یک فرد معتاد در ابتدا با مقدار پایینی از ماده مخدر آلوده آن میشود و پس از مدتی دیگر او را اغنا نمیکند و باید دوز بالاتری از آن را مصرف کند؛ این افراد هم از ابتدا اعمال جراحی کوچکی را انجام میدهند و پس از مدتی دیگر آنها را راضی نمیکند و این رفتارها به نوعی افراطیگری منجر خواهد شد.»
این روانشناس بر این باور است که قطعا طرز تفکر افراد، حاصل تعلیم و تربیت و محیطی است که در آن رشد یافته اند. اگر کسی در فضای خانوادگی سالمی زندگی کرده باشد و هدفمند پیش رود، به هیچ عنوان سراغ این مسائل نمیرود.
انجام عملهای زیبایی متعدد توسط مردان
افکاری با بیان این مطلب که اعمال جراحی افراطی زیبایی، در طلاقهای عاطفی بیتاثیر نیست، میگوید: «در مردان هم شاهد عملهای زیبایی غیرضروری هستیم که روند عادی زندگی را دچار اختلال میکند و پس از مدتی به اختلافات زیادی منجر میشود، در نتیجه زوجین اعتماد خود را نسبت به دیگری از دست میدهند.»
این مدرس دانشگاه اضافه میکند: دیدن تبلیغات افراطی از زیبایی در فضای مجازی و فاصله آن از زندگی واقعی، موجب ایجاد ذهنیت و انتظاراتی غیرواقعی از زنان برای مردان میشود مبنی بر اینکه، زن یعنی فردی با چنین ویژگیهای ظاهری و در صورت عدم تطابق این ویژگیها با همسر خود، گاهی اینگونه تصور میکنند که شاید انتخاب نادرستی داشتند. وی خاطرنشان میکند: «البته علاوه بر محدودیتهای شرایط برای ازدواج، انتخاب بر اساس زیباییهای ظاهری به جای ملاکهای واقعی و اخلاقی در بین جوانان، ازدواج را دچار مخاطره کرده است.»
لازمه رفتار درست، آموزش دیدن است
افکاری در این خصوص میگوید: «خلاء اطلاعرسانی و آموزش در جامعه در این حوزه بسیار زیاد است. مدارس، رسانه ملی و رسانههای جمعی خیلی خوب در این خصوص عمل نکردند و عملکرد منفعلانهای را از هر کدام شاهد بودیم. در حال حاضر تبلیغات رسانهها به سمت مصرفگرایی رفته است. مدارس میتوانند ساعاتی از برنامههای خود را به این آموزشها اختصاص دهند و با آموزش هدف گزینی در زندگی و ازدواج، چالشهای یادشده را به حداقل برسانند. به نسل آینده آموزش داده شود که شما خود را همانگونه که هستید دوست داشته باشید.»
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جراحی زیبایی زندگی مشترک عمل های زیبایی فضای مجازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۰۲۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افرادی که در کودکی محبت ندیده اند این ۷ ویژگی را دارند
آیا تا به حال فکر کرده اید که چگونه جو عاطفی خانه در دوران کودکی شخصیت ما را به عنوان یک بزرگسال شکل می دهد؟
کمبود محبت در دوران کودکی، اثری منحصر به فرد بر شخصیت و رفتار افراد بر جای می گذارد.
به گزارش روزیاتو، بزرگ شدن در چنین محیطی فقط به معنای از دست دادن فرصت در آغوش گرفتن عزیزان خود یا صحبت های صمیمانه با آن ها نیست، بلکه اساساً می تواند بر دیدگاه و رفتار فرد در بزرگسالی تأثیر بگذارد.
برخی از این نشانه ها در آینده به شکل ظریفی خود را نشان می دهند.
۱) مشکل در برقراری ارتباط عاطفیبرای کسانی که بدون محبت بزرگ شده اند، ایجاد پیوندهای عاطفی در بزرگسالی می تواند یک مشکل بزرگ باشد. فقدان نزدیکی عاطفی در طول سال های شکلگیری شخصیت آنها اغلب باعث ایجاد یک مکانیسم دفاعی طبیعی با جدایی عاطفی می شود.
این جدایی میتواند به شیوه های مختلفی مانند مشکل برای بیان احساسات، احساس ناراحتی هنگام لمس فیزیکی یا پرهیز از برقراری رابطه عاطفی ظاهر شود.
این ویژگی ها اغلب منجر به سوء تفاهم شده و روابط شما را تحت تاثیر خود قرار می دهند.
۲) عزت نفس و اعتماد به نفس پایینویژگی مشترک کسانی که در دوران کودکی خود محبت کافی ندیده اند، فقدان عزت نفس و اعتماد به نفس است. این باور در ذهن این افراد پرورش یافته که آن ها لایق عشق و محبت نیستند.
این باور اغلب منجر به کاهش عزت نفس می شود، زیرا این افراد به ارزش و توانایی های خود شک می کنند. آنها همچنین ممکن است با احساس بی کفایتی دست و پنجه نرم کرده و دائماً خود را با دیگران مقایسه کنند.
علاوه بر این، این افراد اعتماد به نفس ندارند، از خطرات و ریسک ها اجتناب کرده و به دلیل ترس از شکست یا طرد شدن در منطقه امن خود می مانند.
۳) نیاز بیش از حد به کنترلبزرگ شدن در یک محیط سرد از لحاظ عاطقی اغلب باعث نیاز به کنترل در بزرگسالی می شود.
این افراد ممکن است تمایل به مدیریت ذره بینی و ریزبینانه موقعیت ها و افراد اطراف خود داشته باشند.
آنها استانداردهای سفت و سختی داشته و اگر کارها طبق برنامهشان پیش نرود، به شدت مضطرب می شوند.
این نیاز به کنترل در روابط عاطفی می تواند سرریز شود و آنها را وادار کند که هر حرکت و رفتاری را به شریک زندگی خود دیکته کنند. این کنترل بیش از حد، ناشی از ترس است؛ ترس از رها شدن، آسیب دیدن یا ماهیت غیرقابل پیشبینی رفتار انسان ها.
۴) تمایل به کمالگراییبرای کسانی که بدون محبت بزرگ شده اند، کمالگرایی اغلب به یک حالت پیشفرض تبدیل می شود. گویی آنها به دنبال عشق و تاییدی هستند که در کودکی از دست داده بودند.
این رگه کمالگرایی در زمینه های مختلفی از زندگی افراد نمایان می شود؛ از کار گرفته تا روابط عاطفی.
آنها استانداردهای بسیار بالایی را برای خود تعیین میکنند و وقتی به این استانداردها نمی رسند، احساس استرس و ناامیدی زیادی به سراغشان می آید.
متأسفانه، این کمالجویی بی وقفه می تواند به فرسودگی شغلی، اضطراب و گاهی اوقات حتی به مسائل مربوط به سلامت روان مانند وسواس یا اختلالات خوردن منجر شود.
۵) مشکل در اعتماد کردن به دیگرانیکی دیگر از ویژگیهایی که معمولاً در افرادی یافت میشود که در دوران کودکی خود کمبود محبت را تجربه کردهاند، مشکل در اعتماد کردن به دیگران است.
این عدم اعتماد می تواند ناشی از حمایت عاطفی غیر قابل اعتماد یا متناقضی باشد که در دوران کودکی دریافت کرده اند.
این افراد اغلب در زمینه به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود با دیگران مشکل دارند، از ترس اینکه آسیب ببینند یا طرد شوند. این ترس می تواند آنها را از ایجاد روابط عمیق و معنادار باز دارد.
فقدان اعتماد آنها همچنین می تواند منجر به یک حالت کنترل و هشدار مداوم شود که در آن افراد همیشه مراقب نشانه های خیانت یا رها شدن هستند.
۶) ترس از رها شدنیکی دیگر از ویژگی های رایج در میان کسانی که در دوران کودکی محبت ندیده اند، داشتن ترسی عمیق از رها شدن است.
این افراد همیشه بابت از دست دادن عزیزانشان نگران هستند، حتی هنگامی که دلیلی واقعی برای این نگرانی وجود ندارد.
این نگرانی میتواند آنها را در روابط عاطفی بیش از حد وابسته یا کنترلگر کند، زیرا سعی میکنند که از تحقق بدترین کابوسهایشان جلوگیری کنند.
اما نکته اینجاست: این ترس اغلب تبدیل به یک پیشگویی منفی ساختگی می شود. اضطراب مداوم آنها افراد دیگر را پس می زند و این باورشان را تأیید می کند که رها شدن اجتنابناپذیر است.
۷) مشکل در تعیین مرزهای سالمافرادی که با کمبود محبت بزرگ شده اند، اغلب در تعیین مرزهای سالم در روابط خود مشکل دارند. ریشه این مشکل را می توان در تجربیات دوران کودکی آنها پیدا کرد. ممکن است که نیازها و احساسات این افراد در کودکی به طور مداوم نادیده گرفته شده باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام